روز ارتباطات مبارک

 ٢٧ اردیبهشت روز ارتباطات

یه خورده قدیم ترها که خیلی هم سالهای دوری نیست، همه خونه ها تلفن نداشتن که!
اونایی که فامیل راه دور داشتن میدونن چی میگم،اون موقع کل فامیل مثلا شماره چند تا از همسایه های این ور و اون ور و داشتن برا کارای اضطراری.اما این کافی نبود.
موقع دلتنگی مامان لباس هاش و میپوشید. یه دفتر تلفن باریک دستش میگرفت. دست دو تا بچه قد و نیم قد هم تو دستش، یه مسیر بیست دقیقه ای و پیاده میرفتیم سمت مخابرات؛به هرکی که زنگ میزد احوال چهارتا خونه این طرف تر و چهار تا خونه اون طرف تر هم میگرفت که تا چند روز خیالش راحت باشه.
داخل کابین های کوچیک پر سرو صدا با اون گوشی های تلفن سنگین که به سختی قدم بهشون میرسید همیشه نفسم میگرفت ولی خوشحالی مادر تا چند روز کافی بود.
داستان نامه و‌ پستچی هم که حکایت دلنشین خودش و داشت.
انقدر جذاب که وقتی پستچی پشت آیفون میگفت نامه داری تو اون فاصله ای که تا دم در میرسیدی در حالی که تو دلت قنج میرفت فکر میکردی از کی ممکنه باشه. اگه بسته از پاکت نامه بزرگتر بود که حسابی روزت و میساخت. یعنی یه تحفه هم با نامه اومده،
نامه های پاکنویس شده با ضمیمه کارت پستال های رنگی و چند عکس که روند بزرگ شدن بچه های فامیل و نشون میداد.
قدیماا رابطه ها و ارتباطات حرمت داشت خیلی؛تمام احساس قلبت و یا باید پشت باجه تلفن میگفتی و یا تو چند سطر نامه مینوشتی. اینجور نبود که یه ایموجی قلب بفرستی و تمام، انقدر این سطرهای نامه بالا و پایین میشد و یا گاهی با اشک خیس شده بود که تو بفهمی این از یه دلتنگی و دوست داشتن عمیق داره میاد. توی جهانی که ارتباطتش نامه و تلفن بود کسی بلاک نمیشد، برای معذرت خواهی همیشه فرصت بود، برای بخشیدن و برای بخشیده شدن.

توی جهانی که ارتباطش نامه و گاهی تلفن بود، حرف و کلام حرمت داشت، چون از قلبت به قلم میومد، چون وقتی به قلم میومد دیگه رفته بود. نمیشد پسش گرفت. نمیشد با یک کلیک پاکش کرد.
و برای همیشه زیرش زد.
توی جهانی که ارتباطش نامه و گاهی تلفن بود.گفتن جمله دلتنگتم یک واژه ژست گونه و تعارف دار نبود.

شما از اون دوران ارتباطات محدود خاطره ای دارین؟به نظرتون زندگی الان با این همه وسایل ارتباط جمعی راحت تره یا اون موقع؟ رسانه مورد علاقتون برای ارتباط برقرار کردن چیه ؟؟